گرم شدن سریع زمین، پیشرفت در فناوری هایی مانند هوش مصنوعی و محاسبات، و پیگیری تهاجمی راه حل های عملی برای تغییرات آب و هوا، صنعت زمین های کمیاب و مواد معدنی جایگزین را بسیار سودآور کرده است. دیوید مک لارن هنر تیم تجارت بین المللیes لیتیوم، طلا، روی و اورانیوم به کالاهای ارزشمندی تبدیل شدهاند و کشورهای غنی از این ذخایر معدنی توجه سرمایهگذاران و تنظیمکنندگان را به یک اندازه به خود جلب میکنند.
یکی از این کشورها قزاقستان است که یکی از بزرگترین غلظت های این مواد معدنی را در جهان دارد. بسیاری از سرمایه گذاران، به ویژه جوانان معدن، شرکت هایی که در اکتشاف اولیه ذخایر معدنی کشور سرمایه گذاری می کنند، تلاش کرده اند در قزاقستان ثروتمند شوند، اما امید آنها در باتلاق روش های ناکارآمد، فساد دولتی و مجوزهای دوران شوروی بر باد رفته است.
آخرین نمونه از پوسیدگی در بخش معدن غیر سوختی قزاقستان، مورد شرکت Aurora Minerals Group است که در سال 2015 توسط دو مقام دولتی سابق، قیصر کاژاموراتوف و سعید سلطانوف تأسیس شد. گفته میشود این دو نفر میلیونها دلار از سرمایهگذاران خارجی را به جیب زدهاند و از دستگاههای دولتی برای وادار کردن سرمایهگذاران به خروج از کشور استفاده کردهاند.
بخش معدن قزاقستان چراغی از ثروت عظیم معدنی است که این کشور را به عنوان یک رهبر جهانی در استخراج منابع حیاتی قرار می دهد. این کشور پیشروترین تولیدکننده اورانیوم در جهان است که تقریباً یک سوم تولید جهانی را به خود اختصاص داده و از نظر ذخایر کروم و تیتانیوم در میان سه کشور برتر قرار دارد. علاوه بر این، قزاقستان در رتبه بندی های جهانی برای استخراج مس و روی (پنج برتر)، و همچنین برای سرب، سنگ آهن، زغال سنگ و طلا (10 رتبه اول) جایگاه های برجسته ای را به خود اختصاص داده است.
این صندوق غنی به طور قابل توجهی به اقتصاد ملی کمک می کند و بخش معدن تقریباً 17 درصد از تولید ناخالص داخلی قزاقستان را تشکیل می دهد. جذابیت برای خردسالان معدن نه تنها در منابع فراوان، بلکه در تقاضای فزاینده بخش فناوری نیز نهفته است، که به شدت طلا، تیتانیوم و سایر فلزات کمیاب خاکی را برای توسعه مدارها و باتری های مورد نیاز برای تامین انرژی فناوری های هوش مصنوعی مصرف می کند.
با این حال، هدایت چشمانداز سرمایهگذاری در بخش معدن قزاقستان مملو از پیچیدگیهای ناشی از میراث شوروی و چالشهای ژئوپلیتیکی معاصر است. انتقال از یک سیستم مدیریت مرکزی متمرکز بر به حداکثر رساندن تولید بدون توجه زیاد به مدیریت زیست محیطی و اجتماعی به یک اقتصاد بازارمحور آهسته و ناهموار بود.
حفظ مجوزهای دوران شوروی که بدون مناقصه رقابتی صادر شده و استانداردهای مدرن حفاظت از محیط زیست و حقوق کارگران را برآورده نمی کند، زمینه بازی مخدوش را ایجاد می کند. این دوگانگی به دلیل نقش مسلط دولت، از طریق صندوق دارایی مستقل Samruk-Kazyna، در اکثر شرکت های معدنی پیچیده تر می شود و منافع دولتی را در مقابل نیاز به سرمایه گذاری خارجی و نوسازی قرار می دهد.
در برابر این پس زمینه، جذابیت این بخش برای استخراج معادن جوان به طور متناقضی با خطرات سیاسی بالا، از جمله احتمال فساد، اینرسی بوروکراتیک و بی ثباتی ژئوپلیتیک، که با نفوذ قابل توجه روسیه در منطقه تشدید می شود، در هم تنیده شده است. علیرغم این چالشها، اهمیت استراتژیک منابع معدنی قزاقستان، بهویژه برای تقاضای سیری ناپذیر صنعت فناوری برای فلزات حیاتی، آن را به یک مرز قانعکننده، اگر چه خطرناک، برای معدنکاران جوان تبدیل میکند.
از آنجایی که اقتصاد جهانی به طور فزاینده ای به راه حل های پایدار و از نظر فناوری پیشرفته روی می آورد، مواد معدنی قزاقستان آن را به عنوان یک بازیگر مهم معرفی می کند، که نیازمند تعادل دقیق بین بهره برداری از منابع طبیعی و غلبه بر پیچیدگی های چشم انداز نظارتی و ژئوپلیتیکی است.
هنگام تحلیل پویایی های ژئوپلیتیکی و اقتصادی، یک بعد مهم، هرچند ظریف، اغلب نادیده گرفته می شود: بیگانه هراسی. این بیزاری نهفته نسبت به خارجی ها، اگرچه آشکارا بیان نشده است، اما تأثیر قابل توجهی بر عملیات تجاری و فضای سرمایه گذاری، به ویژه در بخش های کلیدی مانند معدن دارد. گویای این پدیده دو مورد مربوط به بخش معدن در قزاقستان است، منطقه ای که نه تنها به دلیل ثروت معدنی گسترده اش، بلکه به دلیل تعامل پیچیده سیاست ملی گرایانه و پویایی سرمایه گذاری خارجی شناخته شده است.
به عنوان مثال می توان به ماینینگ مرزی اشاره کرد. Frontier Mining که در دهه 1990 توسط برایان ساویج تأسیس شد و در ایالات متحده ثبت شد، در بازار سرمایه گذاری جایگزین (AIM) بورس لندن ثبت شد. به عنوان یک شرکت معدنی «جونیور»، سرمایه گذاری پرخطر اکتشاف و توسعه مواد معدنی را آغاز کرد، کاری که کنگلومراهای بزرگتر به دلیل عدم قطعیت زمین شناسی ذاتی از آن دوری می کنند.
علیرغم مشکلات جدی در قزاقستان بین سالهای 2004 تا 2011، معدن مرزی پس از سال 2011 که ساوج توسط ارلان ساگادیف، یک قزاق محلی جایگزین شد، شاهد چرخش قابل توجهی بود. رهبری ساگادیف، که با استخدام قزاقهای قومی مشخص شده بود، همزمان با کاهش مرموز مقررات سختگیرانه دولتی قبلی بود که پیشرفت شرکت را با مشکل مواجه کرده بود. این تغییر، موانع غیرفنی را که کسبوکارهای خارجی اغلب با آنها مواجه هستند، نشان میدهد و به یک سوگیری ممتاز نسبت به رهبری داخلی اشاره میکند.
چشمانداز بیگانههراسی با معرفی کد بازنگری شده استفاده از خاک و خاک زیرین (SSC) توسط دولت قزاقستان تشدید میشود که ظاهراً با هدف احیای بخش معدن انجام میشود. نگاهی دقیقتر جنبه نگرانکنندهای را تحت پوشش «منافع عمومی» نشان میدهد، که در آن کد SSU به دولت اختیارات گستردهای برای سلب مالکیت از عملیات معدنی بدون غرامت کافی میدهد، که با توجه به حمایتهایی که از شرکتهای داخلی قزاقستان اعمال میشود، به شدت علیه سرمایهگذاران خارجی تبعیضآمیز است. .
پس زمینه این مشکلات بیشتر با فساد گسترده در بخش معدن قزاقستان تیره شده است. درهم تنیدگی نفوذ سیاسی و منافع تجاری مانعی جدی برای بازی جوانمردانه و سرمایه گذاری ایجاد می کند که به طور نامتناسبی بر سازمان های خارجی تأثیر می گذارد. این فساد که در تصمیم گیری غیرشفاف، مقررات خودسرانه و طرفداری نسبت به مشاغل محلی آشکار می شود، تمایلات بیگانه هراسی را تقویت می کند و چشم انداز سرمایه گذاری قزاقستان را به ویژه برای بازیگران بین المللی دشوار می کند.
این مقاله را به اشتراک بگذارید: